خانواده‌ی «گاردنر» به منطقه‌ی دور افتاده‌ای در نیواینگلند می‌روند تا از هیاهوی شهرنشینی در قرن بیست و یکم بگریزند. آن‌ها همچنان که سعی می‌کنند با زندگی جدید خود خو بگیرند می‌بینند که یک شهاب سنگ در نزدیکی محل سکونت‌شان فرود می‌آید. این سنگ مرموز به نظر می‌رسد که با زمین در هم می‌آمیزد و هر چیز پیرامونش از جمله انسان‌ها را به رنگی عجیب و ماورائی درمی‌آورد.

درگذشت مادر کاترینا باعث می شود ملاقات او با پدرش در یک فضای عاطفی شکل بگیرد، که این بیشترین فرق بین چیزیست که پدرها و دخترها می دانند...

داستان زندگی سه نسل از انسان ها را مشاهده میکنیم که در شهر سینترا واقع در پرتغال زندگی میکنند. شهری که به داشتن باغ ها و کاخ های باشکوه معروف است.

پسر جهنمی که بین دنیای ماوراالطبیعه و انسان‌ها گرفتار شده است نبردی قدیمی را برای گرفتن انتقام آغاز می‌کند.

در سال 1917 و در بحبوحه جنگ جهانی اول یک سری حقایق از سوی مریم مقدس به اشکال مختلف برای سه کودک آشکار میشود .

ماجراهای یک خانواده پرتغالی که صاحب یکی از بزگترین املاک اروپا، در قسمت جنوبی رودخانه تاگوس هستند.

داستان زندگی خواننده مشهور موسیقی پاپ و راک دهه هشتاد میلادی کشور پرتغال "آنتونیو واریاچویس" که در سال هزار و نهصدو هشتاد و چهار میلادی بدلیل ابتلا به بیماری ایدز درگذشت.

توبی یک مدیر تبلیغاتی ناامید است. اما زمانی که متوجه می شود یک جادوگر اسپانیایی باور دارد که او می تواند سانچو پانزا باشد، به صورت بسیار فانتزی در زمان سفر می‎کند و به تدریج نمی‌تواند رویا را از واقعیت تشخیص دهد و…