داستان مردی که پس از پنجاه سال سعی دارد به دنبال عشق اول خود بگردد تا قبل از آنکه زمان‌اش سر برسد، باقی زندگی‌اش را با او بگذراند.

بلک مانتا درصدد گرفتن انتقام مرگ پدرش از آکامن می باشد. اکنون او که قدرت سه‌گانه سیاه را در اختیار دارد، به دشمنی سرسخت تبدیل شده و برای دفاع از آتلانتیس با برادر زندانی خود دوباره متحد می شود. آنها باید از قلمرو پادشاهی محافظت کنند.

یک دزد جذاب به همراه گروهی از ماجراجویان دست به یک دزدی حماسی می زنند تا یک یادگار گمشده را پس بگیرند، اما وقتی با افراد اشتباه برخورد می کنند همه چیز به طرز خطرناکی خراب می شود.

داستان یک پدر و دو دختر نوجوانش که خود را از چنگال یک شیر درنده پنهان می کنند.

در سال 1909، دو کاوشگر پس از اینکه در سفری در دانمارک در گرینلند پوشیده از یخ رها شدند، برای زنده ماندن می جنگند.

داستان یک زوج بی فرزند به نام های ماریا و اینگوار در مزرعه خود در ایسلند، یک نوزاد مرموز را پیدا می کنند. با ورود کودک به زندگی شان، اتفاقاتی می افتد که لذت در زندگی را برایشان دوچندان می کند و...

«بس» (واتسن) زن ساده ای است که با «یان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عین حال رقیق القلب و غم خوار یک سکوی نفت حفاری دریایی ازدواج می کند. برای مدت کوتاهی این زوج زندگی سر خوشانه و آرامی دارند اما خیلی زود حادثه ای غیرمترقبه «یان» را از گردن به پایین فلج می کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا می کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و برای این منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند.

دو جوان به نام های لارس و سیگریت که از کودکی با یکدیگر بزرگ شده اند، علاقه ی زیادی به تبدیل به دو ستاره در موسیقی پاپ شوند و روزی آنها به طور اتفاقی در این مسیر قرار می گیرند و خود را در یک قدمی موفقیت می بینند. با گذشت روزها و نزدیک شدن آنها به رویاهایشان، لارس متوجه می شود که ابراز علاقه اش به سیگریت از هر خواسته دیگرش مهمتر است برای همین خیلی زود تصمیم می گیرد تا…

داستان مردی که در قطب جنوب پس از حادثه ی سقوط هواپیما به حال خود رها شده و باید تصمیم بگیرد که سفری مرگبار را به امید پیدا کردن چیزی آغاز کند یا خیر...

داستان واقعی صعود به قله‌ی اورست در سال ۱۹۹۶ که طی آن کوهنوردان با چالش های خطرناکی روبرو شدند.

یک سال پس از فوران شدید آتشفشان یخچالی کاتلا ، صلح و آرامش در شهر ویک، به طرز چشمگیری بر هم خورده است و...

«سلما» ، زنی مهاجر است که از همسرش جدا شده، و یک پسر دارد که در کارخانه ای در یکی از مناطق روستایی امریکا کار می کند, او رفته رفته بینایی اش را از دست می دهد. تنها عاملی که او را از شر مصایب زندگی رهایی می بخشد، علاقه ی شدیدی است که به موسیقی دارد...