یک پسر نوجوان که در دنیایی از خوشی و پر از عشق بین گونه‌ای که توسط مادری جهانی اداره می‌شود، گیر کرده است، از مناطق ممنوعه عبور می‌کند تا عشق دوران کودکی اش را نجات دهد چون یک انتخابات مسخره و یک ویروس مرگبار باعث آشفتگی و خشونت در آنجا شده است.

داستان یک کاپیتان زیردریایی شجاع و وظیفه شناس که با سربازانش در تلاشند که رئیس جمهور روسیه که توسط یک ژنرال ربوده شده است را نجات دهند.

داستان فیلم در مورد گروهی از سربازان امریکایی است که برای بدست آوردن یک ماشین رمزنگاری وارد یک زیردریایی آلمانی می‌شوند.

«کوری» (دلون) پس از پنج سال حبس از زندان آزاد می شود. کمی بعد او با «ووگل» (ولونته)، خلافکار فراری، و «ژانسن» (مونتان)، پلیس سابق الکلی و تیراندازی چابک دست , همراه می شود. آنان با موفقیت چهار میلیون دلار جواهرات باارزش را از محل نمایش شان می دزدند و در این جا متوجه می شوند که مال خرشان معامله را برهم زده است...

اواخر سال 1965، در ویتنام، «سرهنگ دوم هال مور» (گیبسن) مأموریت می یابد تا در دره ی درانگ حملاتی را رهبری کند. اما دیری نمی گذرد که «مور» و سربازانش در محاصره ی دو هزار نفر نیروهای دشمن قرار می گیرند...

این فیلم داستان زندگی مارگریت شانل (ملقب به کوکو شانل) را روایت می کند. کوکو شانل یکی از بزرگترین وزنه های دنیای مد فرانسه بود و در فیلم، زندگی او را پیش از اینکه به شهرت و ثروت برسد می‌بینیم...

داستان فیلم در خصوص فردی به نام تام می‌باشد. وی یک دانش آموخته‌ی نابغه‌ی مهندسی است و تصمیم دارد که به گاوصندوق بانک اسپانیا، دستبرد بزند. ساختمان این بانک بیش از صد سال قدمت دارد و هیچ نقشه‌ای از آن موجود نیست. همچنین سیستم امنیتی بانک مذکور، به گونه‌ای توسعه یافته که ....

آیدا مترجم سازمان ملل در شهر کوچک سربرنیتسا است. هنگامی که ارتش صربستان کنترل این شهر را به دست گرفت ، خانواده وی در میان هزاران شهروندی است که به دنبال پناهگاه در اردوگاه سازمان ملل هستند.

زنی انگلیسی تصمیم گرفته که خودش را از هر لحاظ تکمیل کند، در حالی که در جستجوی عشق است و از طرفی هم تمام خاطراتش در دفتری ثبت می کند.

"این تصویر حول یک زوج فیلمساز آمریکایی می چرخد ​​که برای تابستان به جزیره ای می رود تا هر کدام در یک اقدام زیارتی به مکانی که الهام گرفته از برگمن است، فیلمنامه های آینده خود را بنویسند. همانطور که تابستان می گذرد ...

ماجراهای یک خانواده پرتغالی که صاحب یکی از بزگترین املاک اروپا، در قسمت جنوبی رودخانه تاگوس هستند.

مردی (پلتولا) با قطار وارد هلسینکی می شود. اراذل و اوباش در آن جا به شدت کتکش می زنند و هر چه دارد می دزدند. او را به بیمارستان می برند و در آن جا او را مرده اعلام می کنند. کمی بعد مرد به خود می آید و به راه می افتد، اما تمامی خاطرات گذشته از ذهن او پاک شده اند...