اسکات و امیلی دو دوست هستند. آن ها در خانه ی مادر بزرگ اسکات بودند که ناگهان یک موجود مرموز به نام روفس و یک جادوگر به نام ابوت را در یکی از اتاق های مخفی این خانه کشف می کنند. این موجودات یک ماموریت دارند؛ آن ها باید با کمک یک کتاب سحر قدیمی، مجموعه ای از مواد اولیه را جمع آوری کرده و با استفاده از آن ها یک غبار جادویی بسازند. آن ها باید از این غبار برای نجات جهانشان، دنیایی جادویی، استفاده کند.

در آزمایشی که برای سفر در زمان انجام‌ می شود ، زن جوانی اشتباها به زمان دیگری فرستاده میشود و تجربیات تلخ و هولناکی دست سر می‌گذارد.

در دهه ی هشتاد میلادی یک خانواده ی کره ای برای راه اندازی یک مزرعه به آرکانزاس نقل مکان می کند.

شایعات تسخیر شیطان در یک صومعه تحقیقات کلیسا را ​​در مورد اتفاقات عجیب بین راهبه‌های آن سوق می‌کند. در این راستا، یک کشیش ناراضی و نوزادش با وسوسه، خونریزی و بحران ایمان مواجه می شوند.