داستان نوجوانی ماجراجو به نام باربارا که دوستان زیادی ندارد و فقط در مورد غول‌ها با مردم حرف می‌زند.

دومینیک بردسی، مردی میانسان، داستان رابطه اش با برادر دوقلویش توماس، که به اسکیزوفرنی مبتلاست، را روایت کرده و از تلاش هایش برای آزاد کردن او از تیمارستان می گوید.

جوانی هجده ساله به تازگی از پرورشگاه خارج شده و برای زنده ماندن به خلافکاری روی می آورد. او چندی بعد عشقی را پیدا می کند که انتظارش را ندارد.

سه دوست زمانی وضعیت خودشان را درک می کنند که می بینند هر سه دارند با افراد مختلفی قرار می گذارند ولی به هیچ نتیجه ای نمی رسند و همچنان مجرد هستند. سوالی که از خود می پرسند این است که ” این قرار تا کجا پیش میرود؟"

فیلمی بازسازی شده از اثر ترسناک محصول سال 1974 با نام "کریسمس سیاه" که در آن فردی مرموز، گروهی از دانش آموزان را در ایام تعطیلات کریسمس شان زیر نظر می گیرد.

زوجی جوان که به دنبال یافتن خانه ای برای خود هستند، در هزارتویی مرموز در محله ای پر از خانه های مشابه گیر می افتند.

این فیلم داستان مردی را روایت می کند که با وجود بالا رفتن سنش، از درخواست کمک از دخترش اجتناب می کند. او سعی دارد تا از شرایط متغیر خود سر در بیاورد. چندی بعد او به کسانی که دوستشان دارد، ذهن خود و حتی چهارچوب اصلی چیز هایی که باور دارد نیز شک می کند...

فردی با اندک دارایی که از ارثی که برایش بر جای مانده، به همراه پسر و گربه اش به آپارتمان کوچکی در پاریس نقل مکان می کند.

داستان چهار نفر که همدیگر را در شب سال نو ملاقات میکنند تا به یکدیگر کمک کنند در سختی های زندگی شان تغییراتی ایجاد کنند.

شش ماه بعد از پخش شدن ویروس خشم در انگلستان، ارتش امریکا سعی دارد بخش کوچکی از لندن را تحت محافظت قرار دهد، تا بازماندگان در آنجا ساکن شده و شروعی دوباره را تجربه کنند. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.

داستان مزرعه‌داری که در حال تلاش برای حفظ برای زمین و خانواده‌اش یک راز غیرقابل درک را کشف می‌کند که ...

داستان یک مسابقه دهنده خیابانی که توسط یکی از دوستان ثروتمند خود به زندان انداخته شده است. اما پس از آزادی در اندیشه انتقام از اوست.