یک تاجر به نام ساموئل تصمیم می‌گیرد تا به غرب وحشی سفر کند و فعالیت‎های اقتصادیش را در میان کوه‎ها دنبال کند. همچنین در این بین ماموریت شخصی مهمی را نیز انجام دهد.

بعد از حادثه‌ای که بلا را تا پای مرگ می کشاند، ادوارد او را ترک می کند. در نبود ادوارد، بلا درگیر یک رابطه فراطبیعی دیگر میشود، اینبار با گرگینه‌ای بنام «جیکاب بلک».

مرا به خاطر بسپار، داستان رابطه عاشقانه ایست میان تایلر ( رابرت پاتینسون ) پسر جوانی که والدینش پس از خودکشی برادرش از هم جدا شده اند و آلی ( امیلی دی رایون ) دختر جوانی که شاهد قتل مادرش بوده است...

«رابرت پتینسون» و «ویلم دافو» در نقش دو نگهبان فانوس دریایی در یک جزیره‌ی دور افتاده و اسرارآمیز در دهه‌ی ۱۸۹۰ به ایفای نقش پرداخته‌اند.

دختری نوجوان عاشق یک خون آشام می شود و بعد از آن حاضر است هر خطری را بپذیرد تا با او باشد.

در حالی یک سلسله از قتلها در حال وقوع است، بلا، در حال نزدیک شدن به زمان فارق التحصیلی اش است و باید بین ادوارد که خون آشام است و جیکاب که یک گرگ نما است یکی را به عنوان عشقش انتخاب کند و …

پدر و دختری تلاش می‌کنند تا در فضا زندگی خود را نجات دهند.

یک قاضی دادگستری که در یک پاسگاه مرزی کار می کند, با اقداماتش وفاداری خود به امپراتوری را زیر سوال می برد.

در دهه شصت میلادی و پس از پایان جنگ جهانی دوم،در جنوب اوهایو مردمی مستاصل و درمانده با صدمات روحی ناشی از جنگ روزگار میگذرانند.

فیلمی اکشن حماسی با موضوع جاسوسی، سفر در زمان و تکامل. این فیلم داستان مردی را روایت می‌کند که قصد دارد با استفاده از سفر در زمان و تولدی دوباره، از وقوع جنگ جهانی سوم جلوگیری کند.

داستان زنی مسافر، نویسنده، باستان شناس، کاوشگر، نقشه کش، و وابسته سیاسی امپراتوری بریتانیا در آغاز قرن بیستم، بنام “گرترود بل”.

بعد از بدنیا آمدن «رنزمه» دختر «بلا» و «ادوارد»، خانواده کالن تصمیم می گیرند دیگر خانواده های خون آشام را با خود متحد کنند تا بتوانند در مقابل خطری که از جانب ولتری آن ها را تهدید می کند، مقاومت کنند...