داستان کارآگاه "آکیزاکو" که به دنبال دختر گمشده خود، کاناکو، می گردد ولی خیلی زود متوجه می شود که دخترش یک زندگی اسرازآمیز دارد.

داستان \"کنشین هیمورا\" که بر علیه شخصی شیطان صفت به نام \"ماکوتو شیشیو\" که قصد دارد دولت میجی را فلج کند، قیام می کند..

در سال ۱۸۶۸، بعد از اتمام جنگ باکوماتسو، مردی به نام «کنشین همورا» که سابقا یک آدمکش بوده است، در حالی که در ژاپن سرگردان است، قسم میخورد به کسانی که نیاز به کمک داشته باشند یاری برساند...

ماکوتو شیشو با کشتی مجهزش به سمت حکومت میجی در حال حرکت هست و قصد دارد مجددا هر و مرج را به ژاپن بازگرداند. حال، کنشین هیمورا به منظور متوقف ساختن شیشو، برای یادگیری تکنیک نهایی نزد استاد قدیمی خود می رود.

گذشته کنشین به سراغش می آید و باعث خراب شدن رستوران "آکابکو" می شود، جایی که مکان مورد علاقه او برای غذا خوردن بود. در آنجا، او یادداشتی پیدا می کند که روی آن کلمه "Junchu" نوشته شده است.

روایت مادر واقعی یک کودک که به طور غیر منتظره با زنی که فرزندش را به فرزند خواندگی پذیرفته، تماس می گیرد.

در سال 1885 میلادی، دایی مایو (عنوان اشرافی ومورثی زمین سالاران بزرگ در ژاپن) برای ارزیابی میزان توانمندی افرادش برای مقابله با نیروهای تازه ورود آمریکایی، آنها را عازم ماموریتی خسته کننده و نفسگیر میکند. شوگان (فرمانداران موروثی ژاپن) بی اطلاع از نیت واقعی او تعدادی آدمکش را راهی منطقه میکند.

ژاپن پس از جنگ در بدترین وضعیت خود قرار دارد،یک بحران جدید در قالب یک هیولای غول پیکر پدیدار می شود که در قدرت وحشتناک بمب اتمی نهفته است.