سال ۱۹۷۹ در اولین روزهای روانشناسی و مشخصات جنایی در اداره ی تحقیقات فدرال، شکارچی ذهن در پِیِ تحقیق و تفحص در مورد دو تن از مأمورین FBI، هولدن فورد (با بازی جاناتان گروف) و بیل تنچ ( با بازی هولت مک کلانی)، قاتلین سریالی را به زندان می اندازد تا در مورد شیوه ی انجام این جنایات و تفکرات آنها در مورد چگونگی قتل ها اطلاعات بیشتری کسب کند.

در سال 2150، کشتی ماهیگیری برای آخرین برداشت فصل آماده می‌شود اما این کشتی با موجودی کمیاب به اندازه ماموت برخورد می‌کند.

کهنه سربازی از جنگ عراق بازگشته و سعی می‌کند که دوباره وارد جامعه شود. او با شروع سفری در سراسر کشور سعی می‌کند که رابطه خود را با پسرش بازسازی کند.

جیمی کانلون، خلافکار و آدمکش، یک شب مجبور می­شود تا بین دو نفر یکی را انتخاب کند: پسر غریبه‌اش، مایک، که زندگی­‌اش به خطر افتاده است یا بهترین دوست قدیمی‌­اش، شان مگوایر سردسته خلافکارها، که می­خواهد انتقام خون پسر خود را از مایک بگیرد.

جک ریچر برای کسب اعتبار مجدد باید پشت پرده یک توطئه مهم دولت را کشف کند. او که به عنوان مجرم در حال فرار از قانون می باشد، راز مهمی از گذشته خود را کشف می کند که می تواند زندگی او را برای همیشه تغییر دهد.

داستان تبهکاری که به تازگی از زندان آزاد شده و مجبور می شود که مجددا گروهش را رهبری کند. این کار مجددا جرم و جنایت را در جنوب کالیفرنیا پراکنده می کند.

داستان کاپیتان "سالینبرگ" که پس از اتفاقی که برای هواپیمای مسافربری می افتد مجبور می شود هواپیما را بر روی رودخانه ای فرود بیاورد. این اتفاق باعث شد مردم به او لقب قهرمان بدهند.

داستان در دو مسیر جداگانه دنبال میشود که محور اصلی ان بر پایه انتقام و خشونت است. اعضای نخبه نیروهای ویژه امریکا به جنگلهای بولیوی برای ماموریتی خاص فرستاده شدند. تیم ها در گروه های جدا به دنبال اتمام ماموریت جنگلهای بولیوی را زیر پا میگذارند اما دست هایی در کار است تا آنها را به نابودی بکشاند. دست هایی از جنس خیانت…

داستان هکر باهوشی به نام \"نیک هاتاوی\" که از زندان آزاد می شود تا یک خلافکار مجازی را یافته و تحویل قانون دهد.

اچ شخصیتی سرد و مرموز است که در یک کمپانی حمل و نقل پول نقد مشغول به کار است. این کمپانی هر هفته صدها میلیون دلار را در سراسر لس‌آنجلس جابجا می‌کند.

پس از ریزش معدن الماس در منطقه‌ی دورافتاده‌ای شمالی کانادا،یک گروه نجات با عبور از اقیانوس منجمد شمالی مأموریت غیرممکنی را برای نجات بازماندگان آغاز می‌کنند.

یک فرد جوان که در کارناوال کار می کند، استعداد فوق العاده ای در گول زدن مردم با استفاده از زبان خود دارد. او با یک زن روان شناس رابطه برقرار کرده که حتی از خودش نیز خطرناک تر است.