«لری دیلی» (استیلر) کاری را به عنوان نگهبان شب موزه ی تاریخ طبیعی قبول می کند اما در نخستین شب نگهبانی اش در می یابد که چه کار مشکلی دارد: شب که فرا می رسد یک طلسم مصری، اشیا و فیگورهای مومی را زنده می کند!....

"شب در موزه" در مورد یک نگهبان موزه قدیمی در نیویورک هست که در آن موزه در ساعت ۱۲ شب تا طلوع آفتاب تمامی آدم ها و مردگان آن موزه زنده میشوند که در قسمت سوم فیلم های شب در موزه فرعون بار دیگر توسط جادو زنده میشود و قصد نابود کردن زمین توسط خدایان آسمانی را دارد.

یکی از خلافکاران قدیمی که اکنون تاجر شده است به همراه یک کارآگاه پلیس باید یکی از افسران سابق پلیس که قصد دارد قاتل پسرش را به سزای اعمالش برساند، کنترل کنند.

لس آنجلس. «فرانک فارمر» (کاستنر)، محافظ سابق رئیس جمهور امریکا، محافظت از «ریچل مارون» (هیوستن)، خواننده / بازیگری سیاه پوست و بسیار محبوب را می پذیرد. «مارون» ابتدا به «فارمر» توجه نشان نمی دهد اما پس از آن که شبی جانش را نجات می دهد، همه چیز عوض می شود...

داستان یک جانی بی رحم که مجبور می شود به دوران و ریشه های پیشین خود در شهر کوچکی که می زیسته، بازگردد. جاییکه به طور ناگهانی کارخانه مداد تقریباً ورشکسته پدرش را به ارث می برد. اکنون او باید تصمیم بگیرد که کارخانه را از این وضعیت نجات داده و به حالت قبلی برگرداند و یا آن را به حال خود رها کند.

«ادی فلسن» ( نیومن )، معروف به «دی فرزه»، بیلیاردباز و «تیغ زن» سابق، جوانی به نام «وینست لاریا» ( کروز ) را زیر پر و بال خود می گیرد و به او آموزش می دهد.