گروهی از فضانوردان ناسا برای انجام ماموریتی در سیاره مریخ، مشغول تحقیق و جمع‌آوری نمونه از خاک آن هستند. پس از چند روز، طوفان شدیدی رخ می‌دهد که گروه را مجبور به ترک سیاره می‌کند ولی در این میان، یکی از فضانوردان به نام «مارک واتنی» بر اثر حادثه‌ای، ارتباط خود را با گروه از دست داده و هیچ کدام از همکارانش، نمی‌توانند او را پیدا کنند. آنها به دلیل شدت طوفان، مجبور می‌شوند، بدون «مارک»، آنجا را ترک کنند. چند روز بعد، «واتنی» درحالیکه مجروح شده است به هوش می‌آید. حال که او تنها بازمانده‌ در سطح مریخ است، باید راهی برای نجات خود پیدا کند.

یک شعبده باز بنام «کریس جانسن» ( نیکلاس کیج ) توانایی دیدن اتفاقاتی که در چند دقیقه آینده رخ می دهند را دارد. FBI از او کمک می گیرد تا با استفاده از مهارتش بتواند جلوی یک حمله تروریستی را بگیرد...

در سال 1978 گروهی جهت ملاقات با یکدیگر جلسه ای در یک انبار متروکه ترتیب داده اند. این دو گروه پس از بازدید با یکدیگر وارد یک بازی خطرناک می شوند که به زنده ماندنشان بستگی دارد...

«کمپ» ( جانی دپ ) روزنامه نگار مستقلی است که به منظور کار در یک روزنامه محلی به منطقه کارائیب مسافرت کرده است. یکی از دلائلی که کمپ را به این منطقه کشانده، مردم سالم و محیط دست نخورده آن است. اما کمپ به محض اینکه جهت مصاحبه ای کاری نزد سردبیری خشن به نام «لاترمن» ( ریچارد ینکینز ) می رود، متوجه می شود که شرایط مورد نظرش چندان هم به آن چیزی که فکر می کرده شباهت ندارد و به نوعی، بیشتر افراد این منطقه از فرهنگی عجیب و غریب برخوردارند...

یک هدایتگر پهباد با یک مهندس نظامی همکاری می کند تا دستگاهی را در یک منطقه نظامی کشنده قرار دهد.

جان لوتر یک کاراگاه و بازرس ارشد است که در فصل اول در واحد جرایم جدی و در فصل دوم در واحد جرایم جدی و زنجیره ای فعالیت میکند. لوتر هم یک افسر پلیس خاص و هم یک نابغه است او وسواسی و قدرتمند است و گاهی به خاطر از دست دادن کنترل خشونت خود خطرناک میشود لوتر هزینه سنگینی را به خاطر خاص بودنش پرداخته است. او قادر نیست از جنایاتی که بهش نزدیک میشود جداکند. برای لوتر همیشه کارش در اولویت قرار دارد خاص بودنش هم برایش موهبتی است و هم یک نفرین هم برای خود و هم برای کسانی که به او نزدیک اند......

سریالی برگرفته از رمان معروف ویکتور هوگو که در آن ژان والژان از دست افسر پلیس ژاور فرار می‌کند.

در سال ۱۹۱۳ "کانی رید" با "سر کلیفرد چترلی" ثروتمند ازدواج می کند، اما او به جنگ رفته و فلج باز می گردد. "کانی" به او وفادار است اما با به میان آمدن پای یک پرستار او احساس بیگانگی با همسرش می کند و...

در سال 1942 "رایش" سوم در اوج قدرت خودقرار دارد. گروه مقاومت چکسلواکی در لندن تصمیم به برنامه ریزی عملیات بلند پروازانه نظامی در جنگ جهانی دوم دارد: عملیات انتروپوید.

زندگی برای ساکنان یک مجتمع مسکونی شروع به اتفاقات خارج از کنترل می کند.