در حالی که در تعطیلات با خانواده اش است، کنت دراکولا ارتباط عاشقانه ای برقرار می کند.

دراکولا یک پناهگاه سطح بالا برای هیولا ها و موجودات عجیب و ترسناک، به دور از دنیای انسان ها ساخته است. اما ماجرا از جایی آغاز می شود که یک پسر راز این پناهگاه را کشف می کند، و عاشق دختر دراکولا می شود...

پنج دوست و هم تیمی سابق، بعد از اینکه مربی بسکتبال شان فوت می کند، برای تعطیلات آخر هفته قرار می گذارند بعد از مدت‌ها دوباره همدیگر را ببینند و همراه خانواده هایشان خوش بگذرانند.

مردی با زن رویاهایش آشنا میشود و او را به مراسم سالیانه شرکتش دعوت میکند، اما متوجه میشود که دعوت‌نامه را برای یک نفر دیگر فرستاده....

"ماویس" نوه نیمه انسان نیمه هیولای دراکولا تصمیم دارد هتل را ترک کند, حال دراکولا و دوستانش سعی میکنند که هیولای درون او را بیابند و مانع رفتن او شوند.

یک خانواده خوشحال و سرحال به شهر زادگاهشان برمیگردند تا با دوستان قدیمی دیدار کنند و چند روزی را در آنجا سپری کنند ولی از بخت بد آنها مشکلات و ماجراهای خنده داری گریبان گیرشان می شود ....

اختراع جدید و مرموز ون هلسینگ ,دراک و دوستانش را به انسان و جانی را به هیولا تبدیل می کند , حال دراک و همراهانش با سیمایی جدید، باید قبل از آنکه دیر شود راهی برای نجات خود بیابند.

داستان دو دانشجوی فارغ التحصیل را روایت می کند که با هم رابطه ی نسبتا خوبی دارند اما هر از گاهی آنها با هم یک جر و بحث درباره ی مسائل مختلف می کنند که گاهی اوقات هم جدی گرفته می شود. در ادامه آنها با هم بر سر این که پدر کدام یک از آنها می تواند در دعوا دیگری را شکست دهد جر و بحث سختی می کند که به طور اتفاقی توسط پدران آنها جدی گرفته می شود و همین موضوع باعث می شود که دردسرهای زیادی ایجاد شود.

مادری مجرد و دختر جوانش تلاش می‌کنند با به ارث رسیدن مزرعه خانوادگیشان به آرزوهایشان برسند. زمانی که تاجری به حق آب آن‌ها طمع می‌کند، همه چیز ناگهان از کنترل خارج می‌شود.