"راستی گریسولد" که مدتی است رابطه اش با همسر و خانواده اش رنگ باخته، تصمیم می گیرد در سفری جاده ای با آنان به منطقه ولی ورلد برود تا در حین سفر بتواند رابطه اش با آنان را بازیابی نماید، اما...

تحول عجیبی در نسل خون آشامان رخ داده است: ریپر خون آشامی که دارای دارای خاصیت خون آشامی سیری ناپذیر است و بر خلاف خون آشامان با گلوله از بین نمی رود. طعمه های ریپر هم انسانها و هم خون آشامان هستند و قربانیهای او خودشان بصورت ریپر در می آیند. جمعیت آنها به سرعت افزایش می یابد، این امر موجودیت خون آشامان را تهدید می کند زیرا بزودی انسان کافی برای تامین خون مورد نیاز آنها وجود نخواهد داشت. بلید و یک دانشمند اسلحه سازی با نام اسکاد بطور عجیبی توسط شورای خون آشامان فراخوانی می شوند...

در آخرین ماه های پایان جنگ داخلی آمریکا و با نزدیک شدن پیروزی نهایی جبهه ی شمالی بر جنوبی ها. آبراهام لینکن رئیس جمهور وقت آمریکا هدف ترور قرار می گیرد...

زنی مسن که شوهر محترم و بسیار ثروتمندش اخیرا مرده است، «تام ولز» (کیج)، کارآگاه خصوصی را استخدام می کند. وظیفه ی «ولز» تحقیق درباره ی فیلمی پنج دقیقه ای و هشت میلی متری است که در گاوصندوق شوهر پیدا شده و طی آن دختر نوجوانی (پوئل) مورد هتک حرمت قرار می گیرد و کشته می شود …

رومی (دیانه کروگر) به همراه شوهرش ریچارد (ژیل لولوش) در حال سپری کردن تعطیلاتشان در کشور آمریکا می باشد. اما تعطیلات آنها بزودی برایشان تلخ می شود و پس از یک دعوا، رومی تصمیم میگیرد زندگی اش را رها کرده و به نقطه ای نامعلوم برود.

گروهی از خلافکاران و پلیس های فاسد تصمیم به قتل یک افسر پلیس میگیرند تا بزرگترین سرقت شهر را گردن او بیندازند.

بازبینی داستان شخصیت های اصلی، ارائه شده و روایت شده توسط اعضای بازیگران آنها. نگاهی گذرا به لحظات و رویدادهای کلیدی که بیشترین تأثیر را بر آنها در سفرهایشان در فیلم " The Walking Dead Universe" داشت.

در درون یک سفینه ی فضایی دو فضانورد در اتاقی از خواب بیدار می شوند، در حالی که هیچ چیز را به خاطر نمی آورند. آنها برای پیدا کردن آنچه رخ داده است شروع به جستجو در فضا پیما می کنند.

در آینده نزدیک که دیگر اکسیژنی برای نفس کشیدن وجود ندارد، دو مهندس (نورمن ریداس و جایمن هانسو) وظیفه حفاظت از آخرین امید انسان ها برای بقا را بر عهده دارند...

ریک گریمز کلانتر پس ار خارج شدن از کما متوجه میشود که دنیا رو به نابودی ست ؛و باید به نجات یافتگان کمک کند تا زنده بمانند.

داستان دختری به‌نام کتی که به یکی از اعضای باشگاه موتورسواری وندالز یعنی بنی علاقه پیدا می‌کند. پس از گذشت مدتی، باشگاه تبدیل به پاتوقی خطرناک برای کارهای خلاف می‌شود. حالا بنی باید بین کتی و وفاداری‌اش به باشگاه یکی را انتخاب کند.