دو مامور سیاهپوست اداره اف.بی.آی به نامهای کوین کاپلند و مارکوس کاپلند ماموریت دارند از دو خواهر مشهور و ثروتمند به نامهای بریتانی و تیفاتی ویلسون محافظت کنند، زیرا عده ای قصد ربودن آنها را دارند.

پسر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است.

در نیوجرسی. پسر دوازده ساله ای به نام «جاش باسکین» (ماسکو)، در یک کارناوال, در یک ماشین جادویی , آرزو می کند که بزرگ شود. پس از شبی طوفانی، «جاش» بیدار می شود و خود را یک مرد سی و پنج ساله (هنکس) می یابد.

«پل هکت» (دان) یک شب محیط امن آپارتمانش را در منهتن ترک می کند و برای ملاقات با دختری به نام «مارسی» (آرکت) به محله های پایین شهر نیویورک می رود. در طول شب مجموعه ای از حادثه های عجیب و غیر مترقبه به او ثابت می کند که بهتر بود و در خانه اش می ماند و تلویزیون تماشا می کرد.

«ربکا» در زندگی اش رازی را به دوش می کشد که هیچ کس، حتی صمیمی ترین دوستانش هم از آن خبر ندارند...

داستان زنی که در حال فیلمبرداری مستندی در مورد قربانیان تجاوز به کودکان می باشد، او درباره ماهیت رابطه دوران کودکی اش با مربی سوارکاری و مربی دو و میدانی خود شک می کند.

جیمی با مادرش زندگی می کند اما وقتی که برنده قرعه کشی گرین کارت میشود، تصمیم می گیرد تا به همراه خانواده به آمریکا سفر کند. در ادامه اما ویدئویی از او پخش می شود که نشان می دهد جیمی پرچم امریکا را در حالی که در آتش می سوزد؛ در دست دارد. بعد از این ماجرا او به عنوان تروریست شناخته شده و دردسر های او در دیار غربت آغاز می شود تا اینکه …

در خلاصه داستان این فیلم ترسناک و فانتزی آمده است ، زمانی فرا رسیده که خون‌آشام‌ها به طور عمومی رفت و آمد می‌کنند و همه آنها را می‌شناسند. یک گروه مستندساز برای ساخت یک برنامه درباره‌ی ارتباط انسان‌ها و خون‌آشام‌ها با عده‌ای از خون‌آشام‌ها همکاری می‌کنند. اما چیزی نمی‌گذرد که متوجه می‌شوند چیزی بیشتر از آنچه که می‌دانستند در انتظارشان است و…