این فیلم بر اساس کتاب کلاسیک "جادوگران" نوشته ی رولد دال در سال هزار و نه صد و هشتاد و سه، ساخته شده است و داستان ترسناک، خنده دار و خلاقانه ی یک پسر بچه ی هفت ساله را روایت می کند که در زندگی واقعیش با جادوگران روبرو می شود.

انیمیشن سه بعدی رایانه ی در ژانر طنز از شرکت دریم ورکس و یونیورسال پیکچرز که بر اساس کتابی به همین نام از «مارلا فرازی» ساخته شده، و اکران خواهد شد.

ماتئوس 18 ساله برای فراهم کردن زندگی بهتر برای خانواده اش در کشور، شغلی را در یک انبار زباله در سائوپائولو برای رئیس جدیدش، لوکا، می پذیرد، اما در دنیای خطرناک قاچاق انسان گرفتار می شود.

شهروندان از همه جا بی‌خبر در این معمای پیش آخرالزمانی تبدیل به دشمنان ملت می‌شوند.

یک هابیت مردد به نام بیلبو بگینز, با گروهی از دورف های شجاع راهی "کوهستان تنها" می شود. تا خانه کوهستانی و گنجینه آن را از اسماگ باز پس بگیرد.

داستان یک زن قاتل زنجیره ای که از زندان فرار می کند تا به دنبال قربانی ای که فرار کرده، برود.

زئیر، سال 1967. در یک اردوگاه سربازان مزدور، یک بیماری عفونی مرموز توجه مقامات بهداری ارتش امریکا را جلب می کند و دکتر «سام دانیلز» (هافمن) مأمور بررسی می شود...

شعله خشم جانی بریز در گوشه ای از شرق اروپا دوباره بر افروخته می شود تا گروهی از شیاطین که قصد نابودی انسان ها را دارند بسوزاند...

این فیلم به زندگی «کریستوفر مک‌کندلس»، دانشجوی دانشگاه «اموری» که یک ورزشکار نیز هست می‌پردازد. «کریستوفر» پس از فارغ التحصیلی، تصمیم می‌گیرد تا همه‌ی ۲۴ هزار دلار پس‌اندازش را به موسسه‌ی OXFAM (که یک نهاد خیریه‌ی بین‌المللی است) اهدا کند. او حتی کیف پولش را نیز از بین می‌برد و به سمت آلاسکا سفری را آغاز می‌کند تا در دنیای وحشی و دور از تمدن زندگی کند. او همراه خود تنها یک دوربین و یک اسلحه شکاری می‌برد. «کریستوفر» در طول سفر با آدم‌هایی مواجه می‌شود که قبل از برخورد با سختی‌ها و مشکلات طبیعت وحشی، مسیر زندگی او را تغییر می‌دهند...

فایه‌( سارا فرنچ)، یک بازیگر سابق است که بخاطر جراحی لیزر، بینایی‌اش را از دست داده است، او در تلاش است تا زندگی اش جمع و جور وقتی که به تنهایی در خانه رویایی اش در هالیوود زندگی می‌کند. با کمک دوستش سوفیا...

نیویورک، دهه ی 1980. یک قاچاقچی مواد مخدر به نام «مارکوس» (جفریز) تصمیم می گیرد زندگی بزهکارانه را راه و آوازخوانی پیشه کند و «رپ» بخواند...

داستان درگیری دو قبیله به نام‌های "سارپاتا پارامبارای "و "ایدیاپپا پارامبارای "در شمال چنای که همچنین فرهنگ بوکس و سیاست‌های درگیر آن در این منطقه را به نمایش میگذارد.