سه مرد به اسمهای «جیمی» (شان پن) ، «شان» (کوین باکون) و «دیو» (تیم رابینز) از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن دختر جیمی، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. شان که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند و ...

زنی که می‌داند به دست مردی کشته خواهد شد، تلاش می کند تا بفهمد کدام مرد قاتل او خواهد بود.

یک وکیل سابق و گروهش خدماتی زیرزمینی ارائه می‌دهند، آنها برای جرمی که توسط مردم انجام شده است مجرم تقلبی پیدا می‌کنند تا مسئولیت جرم را بر عهده بگیرد. اما یک مشتری جدید پیدا می‌شود که دنیایشان را زیر و رو می‌کند وقتی که در یک شب با قتل، دروغگویی و فریبکاری او مواجه می‌شوند.

سه اختر شناس به صورت اتفاقی سیگنالی از فضا دریافت می کنند. به عقیده ی آن ها این سیگنال از یک تمدن بیگانه ی بسیار بسیار دور به دست آنان رسیده است اما حقیقت ماجرا از هر آن چه در تصور آن ها می گنجد نیز فوق العاده تر است.

در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1988آمریکا ، نوجوانی به نام «دانی دارکو» یک شب در خواب از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» ملاقات می کند که به او می گوید دنیا28 روز و 6 ساعت و 42 دقیقه و 12 ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد...

داستان یک برنامه نویس جوان که رمانی فانتزی را به یک بازی تبدیل می کند. چندی بعد دنیای مجازی و حقیقی با یک دیگر ترکیب می شوند و تناقضاتی به وجود می آید.

هوبی به علت علاقه ای که به زادگاهش و "جشن هالووین" آنجا دارد, خود را به " شمایل خنده دار کودکان و بزرگسالان در می آورد. اما امسال یک اتفاق خطرناک در این شب روی خواهد داد, و نجات هالووین به هوبی بستگی دارد.

یک دانشجوی روزنامه نگاری آمریکایی در لندن داستان مهمی را افشا می کند, و با وقوع این حادثه با یک اشراف زاده وارد رابطه می شود.

هنگامی که بازیگران عروسکی یک برنامه تلویزیونی کودکان دهه 80 یکی یکی به قتل می رسند، یک کارآگاه بدنام اداره پلیس لس آنجلس پرونده را به دست می گیرد.

زن و شوهری که به تازگی نوزاد خود را از دست داده اند، دختر 9 ساله ای را به فرزندی می پذیرند, اما دختر آنقدرها هم که به نظر میرسد معصوم و بی گناه نیست.

دختری جوان سانحه‌‌ی وحشتناک یک ترن هوایی را قبل از وقوع می بیند و عده‌ای را از سوار شدن به آن باز می دارد. اما او نمی تواند جلوی مرگ را بگیرد، و تمام کسانی که از آن حادثه جان سالم بدر برده‌اند، یکی یکی بشکلی دلخراش می میرند.