فیلم در آینده ‎ای تخیلی و تاریک در شهری از دوران ویکتوریایی جریان دارد. قاتلی سریالی، موجوداتی افسانه ای را به قتل می‎رساند و کارآگاهی که بر روی پرونده کار می‎کند، به عنوان مظنون اصلی شناخته می‎شود...

زن جوانی با قدرت های تازه کشف شده اش تلاش می کند تا سرزمین خود را از دست نیروی قدرتمند و شیطانی نجات دهد.

اکیم و لیلا دو نوجوان جوانی هستند که از یک خواهر به هم نزدیک تر هستند. آنها در محله‌ای محقر زندگی ساده‌ای دارند، اما همیشه به بچه‌های ثروتمندی که در دبیرستان دوگرو تحصیل می‌کنند، حسادت می‌کردند.

پس از شکست « عملیات بال های سرخ » در سال دو هزار و پنج ، چهار عضو نیروهای ویژه وظیفه دارند تا در یک ماموریت خطرناک و حساس ، تروریست معروف طالبان به نام احمد شاهد را پیدا کرده و از بین ببرند...

جان لوتر، کارآگاه باهوش اما دست و پاچلفتی، از زندان بیرون می‌رود تا یک قاتل زنجیره‌ای سادیستی را که لندن را وحشت زده می‌کند، تعقیب کند.

گروهی از فروشندگان دوره‌گرد را دنبال می‌کند که در حال خرید سهام زمانی قمری هستند.

زندگی و مرگ «گاندی» (کینگزلی)، وکیل هندی که مبارزات استقلال طلبانه ی مردم کشورش را به پیروزی می رساند.

سریالی جدید بر اساس زندگی واقعی خلافکار حرفه ای و معروف خواکین گوزمان که با نام مستعار “ال چاپو” در دنیا شناخته شده است. سریال روزهای اولیه ال چاپو در سال های ۱۹۸۰ و کار برای گوادالاخارا کارتل تا اوج قدرت او در دهه ی ۹۰ میلادی و همچنین سقوط او در سال ۲۰۱۶ را به تصویر می کشد…

کایوس مارتینوس کوریولانوس ( رالف فاینس ) فرمانده مقتدر رُمی است که شجاعتش زبانزد عام می باشد. اما این جنگجو مشکل بزرگی دارد و آن اینکه به مردم تحت فرماندهی اش بی اعتناست و ظلم های بسیار را بر آنها روا می دارد. در نتیجه همین رفتارها وی سرانجام از فرماندهی برکنار و از رُم تبعید می شود. کوریولانوس که از این تبعید خشمگین شده، تصمیم به انتقام از مردم سرزمینش می گیرد و...

«کریگ شوارتس» (کیوساک)، عروسک گردان خیابانی، با اصرار همسرش، «لوته» (دیاز)، در شرکت لستر به مدیریت «دکتر لستر» (بین) کاری می گیرد؛ شرکتی که در طبقه ی هفت و نیم یک برج اداری قرار دارد. روزی «کریگ» یک در پنهانی را کشف می کند که او را از راهرویی به مغز بازیگری به نام «جان مالکوویچ» می برد و او می تواند برای پانزده دقیقه زندگی او را تجربه می کند.

در بین سال‌های 1993 تا 1999، فردی از 29 مرکز مالی در بوداپست سرقت کرده است. بانک‌ها، دفاتر پستی و حتی آژانس‌های مسافرتی قربانی اعمال مجرمانه و دیوانه‌وار او بوده‌اند. پلیس هیچ سرنخ و امیدی برای پیدا کردن او در طول این شش سال نداشته است. تنها نشانی که از او در صحنه‌های جرم باقی می‌ماند، بویی خاص و متمایز است که همین امر باعث شده تا در رسانه‌ها به او لقب "راهزن مست" داده شود.

داستان فیلم در مورد رابطه ی نوجوانی سرکش بنام «توبی وولف» ( لئوناردو دی کاپریو )‌ با پدر ناتنی خشن و الکلی اش ( رابرت دنیرو ) است. این فیلم بر اساس خاطرات نویسنده ای بنام «توبیاس وولف» ساخته شده است.