داستان میزبان در برهه ای از تاریخ کره زمین می گذرد که در آن بیگانگان علاوه بر اینکه بر زمین قدم گذاشته اند، دخل و تصرفی هم بر آن داشته اند. این بیگانگان ، با به تسخیر در آوردن بدن انسانها و کنترل ذهن آنها ( هنگامی که بدن تسخیر می شود، چشمها روشن می شود و خاطرات هم پاک یا دستخوش تغییر میشود ) ، به نوعی می توان گفت که کنترل زمین را بر دست گرفته اند و تنها عده ای از انسانهای واقعی باقی مانده اند که در حال مبارزه برای بازپس گیری هویتشان هستند.

داستان دربارۀ فردی به نام آناست که با وجود اینکه بیماری به اورگان باز می گردد تا با برادرش ملاقات کند و این در حالیست که همزمان باید تصمیمی حیاتی دربارۀ ادامۀ زندگی‌اش برای بازی در \"مرگ و بزرگی\" را بگیرد.

دختری به نام «شیزوکو»، متوجه می‌ شود همه‌ی کتاب‌هایی که از کتابخانه می‌ گیرد، قبلاً توسط پسری به اسم «سی‌جی آماساوا» گرفته و خوانده شده است...

بررسی زندگی خانواده صدام حسین از دید مردی که مجبور بوده به عنوان بدل نقش پسر دیوانه صدام را بازی کند...

وقتی یک کامیون به دیواره های تونل برخورد میکند مردمی که برای گذران تعطیلات کریسمس در حال بازگشت به خانه هایشان هستند ‌در آتشی سهمگین گیر می افتند. در حالی که بیرون از تونل بارش برف سنگین کولاک میکند، و هر کسی به فکر نجات جان خود است.....

روزی ، نوبیتا نوبی خرسی قدیمی پیدا میکند که مادربزرگش به او هدیه کرده بود. نوبیتا تصمیم می گیرد برای دیدار با مادربزرگش به گذشته برگردد. نوبیتا ...

چهار رفیق پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، آشفته از مسولیت های دوران جوانی، خود را سرگرم کرده اند. اما با نابودی مرزهای میان واقعیت و تخیل، آنها با موقعیت های روبرو میشوند که ارکان زندگی آینده شان را می سازد.

درگیری چند دهه ای میان دو برادر گله دار به اوج خود می رسد...

هنگامی که یک مرد جنگلی منزوی، یک دختر کوچک لال را پیدا می کند که تنها در جنگل سرگردان است، باید از او در برابر نیروهای شیطانی که مصمم به پایان دادن به زندگی او هستند محافظت کند.

«ماریانه» (اولمان) و «یوهان» (یوزفسون) که ده سال است ازدواج کرده اند، آرام آرام، دچار مشکلات بسیار می‌شوند؛ به خصوص که «یوهان» به یکی از شاگردانش، «پائولا»، علاقه مند شده است ...

داستان یک مامور بازنشسته که برای نجات دختر مورد علاقه اش که در حین کار در ساحل جنوبی ربوده شده است، به مهارت های قدیمی خود تکیه می کند.

برخورد با جانوران گوتیک ، از جمله فرشتگان و گرگینه های سقوط کرده ، افراد شکسته در تلاش برای ترمیم زندگی خود به سمت اقدامات ناامیدانه رانده می شوند ، در نهایت نشان می دهد که یک خط نازک بین انسان و حیوان وجود دارد.