سریالی برگرفته از رمان معروف "دنیایِ قشنگ نو" که در سال ۱۹۳۲ به قلم آلدوس هاکسلی نویسنده انگلیسی منتشر شده‌است.\r\nوقایع این رمان در سال ۲۵۴۰ میلادی در شهر لندن می‌گذرد و آرمانشهری را به تصویر می‌کشد که در آن مهندسی ژنتیک به آفرینش انسان‌ها با ویژگی‌های از پیش تعیین شده منجر شده، نظام اخلاقی جامعه با تشکیل حکومت جهانی و از میان بردن جنگ و فقر و نابودی کامل خانواده و تولید مثل به کلی پوست انداخته و دانش روان‌شناسی به طرز حیرت‌انگیزی اعتلا یافته و تنها هدف انسان ایجاد سعادت و از میان بردن رنج‌های غیرضروری است.

پس از اینکه مرد جوانی در تصادف جان خود را از دست می دهد.روحش بدن را ترک نکرده و در زمین می ماند تا با کمک یک روانشناس، عشقش را از خطری که او را تهدید می کند برحذر دارد.

در قلب پایتخت کشور، در یکی از محکمه های دولت ایالات متحده، مردی هر کاری می کند تا شرفش را حفظ کند و مردی دیگر هر کاری می کند تا حقیقت را دریابد. «دانیل کافی» وکیل تازه کار نیروی دریایی است و بایستی در دادگاه از دو سرباز نیروی دریایی دفاع کند. آنها به قتل متهم هستند اما ادعا می کنند که به دستور فرمانده عمل کرده اند.

"داکوتا فانینگ" و "اولسن"، دو دوست صمیمی و قدیمی، تصمیم می گیرند پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، از تعطیلات تابستانی خود لذّت ببرند و با وداع با دوران نوجوانی، وارد دوران بلوغ شوند. امّا مشکلی وجود دارد، آن ها همزمان به یک نفر دل می بندند....

«دیلن» (باریمور)، «ناتالی» (دیاز) و «الکس» (لیو)، یک بار دیگر به دفتر رئیس شان، «چارلی» (صدای جان فورسایت) فراخوانده می شوند و در جریان تازه ترین مأموریت شان قرار می گیرند: پیدا کردن یک جفت انگشتر که حاوی اطلاعاتی طبقه بندی شده هستند...

در دنیایی شبكه های اجتماعی، «لولا» و دوستانش درگیر دوستی ها و ماجراهای عاشقانه مدرسه و گریز از والدین خود هستند. هنگامی كه «آن» مادر لولا به طور اتفاقی یادداشت های مهیج دخترش را می خواند، درمی یابد كه چطور رخنه در رابطه آنها گسترش یافته است...

در سال 2022، یک بیماری همه‌گیر تمام دنیا و شهرهایش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. که بر گروهی از مردم که با مشکلات و موانع زندگی در این جامعه دست و پنجه نرم می‌کنند، مشکلاتی از قبیل بیماری، حکومت نظامی، قرنطینه و مامورین اجرای آنها.

این فیلم داستان مرد جوانی است که تمام عمرش را برای گرفتن انتقام برنامه ریزی کرده، و اکنون که شخص مورد نظرش را پیدا کرده می فهمد که با خطری بزرگتر از آنچه فکر می کرده روبرو است...

«دیوید» (هارلسن) و «دایانا» (مور) زن و شوهر جوانی هستند که دل باخته ی یکدیگر هستند و دچار مشکلات مالی شده اند. این دو به امید به دست آوردن پولی که نیاز دارند به لاس وگاس می روند، اما به مقصود خود نمی رسند. تا این که با مرد میانسال باوقاری آشنا می شوند که نامش «جان گیج» (ردفورد) است و به زوج جوان پیشنهاد عجیبی می کند ...

نیکولاس کیج که از نظر مالی در مضیقه قرار دارد, موافقت می‌کند که در جشن تولد یک فرد میلیاردر، شرکت کند و در ازای آن، مبلغ بسیار زیادی دریافت می‌نماید. اما مشخص می‌شود که او جاسوس سازمان CIA بوده و از طرفی دیگر ....